اگر نئاندرتالها منقرض نمیشدند، جهانِ امروز چه شکلی بود؟
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۵۵۹۵۱
جمعیت انسانهای روی کره زمین به هشت میلیارد نفر رسید؛ انفجار جمعیتی که همراه یا حاصل انقراض هزاران گونه ریز و درشت بوده است از جمله نئاندرتالها، نزدیکترین اقوام بداقبال ما.
به گزارش «زیسان» به نقل از راز بقا، حالا تصور کنید اگر به جای انسانها، این خویشاوندان نگونبختمان روی کره زمین باقی مانده بودند، اوضاع و احوال سیاره ما این روزها چطور بود؟
نئاندرتالها کیستند؟
نئاندرتالها یک گونه یا زیرگونه منقرضشده از انسانهای باستانیاند که تخمین زده میشود حدود ۴۰ هزار سال پیش در اروپا و آسیا زندگی میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پنی اسپیکینز، استاد باستانشناسی ریشههای انسانی دانشگاه یورک، این نظریه را در نشریه «کانورسیشن» بررسی کرده است. در ۹۹ درصد از یک میلیون سال اخیر از زندگی ما انسانها، بهندرت ممکن بود «گونههای انسانی» با هم برخورد کنند. تا هزاران سال، در آن واحد فقط حدود ۱۰ هزار نئاندرتال روی زمین زندگی میکردند. در حالی که امروزه در همان فضایی که یک نئاندرتال اشغال میکرد، حدود ۸۰۰ هزار نفر زندگی میکنند. علاوه بر این، از آنجا که انسانها در گروههای اجتماعی زندگی میکنند، نزدیکترین گروه نئاندرتال احتمالا بیش از ۱۰۰ کیلومتر با آنها فاصله داشته و پیدا کردن همسر در خارج از خانواده یک چالش بوده است.
ترجیح دادن زندگی قبیلهای به توسعه شهرنشینینئاندرتالها بیشتر تمایل داشتند در گروههای خانوادگی خود بمانند و در مواجهه با افراد جدید، محتاطتر بودند. اگر آنها از گونه ما یعنی هوموساپینسها (انسان خردمند) پیشی گرفته بودند، احتمالا تراکم جمعیت بسیار کمتر میشد. به عنوان مثال، تصور اینکه آنها به شهرسازی روی آوردند دشوار است؛ چرا که از نظر ژنتیکی به کسانی جز خانواده نزدیک خود، تمایل زیادی نداشتند و آنها را چندان آسان نمیپذیرفتند.
بیماریهای عفونی کمتر و بیماریهای ژنتیکی بیشتردلایل رشد چشمگیر جمعیت امروز ما ممکن است در روزهای نخستین زندگی انسانهای خردمند در بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش ریشه داشته باشد. تفاوتهای ژنتیکی و آناتومیکی ما و گونههای منقرضشدهای، چون نئاندرتالها، ما را بیشتر به گونههای حیوانی اهلیشده شبیه کرده است. به عنوان مثال، گلههای بزرگ گاوها نسبت به اجداد وحشی آنان که در گروههای کوچک و با فاصله از هم زندگی میکردند، بهتر میتوانند استرس ناشی از زندگی در یک فضای کوچک را تحمل کنند. همین تفاوتهای ژنتیکی نگرش ما را در قبال افراد خارج از گروه خودمان تغییر داد و ما پرتحملتر و بردبارتر شدیم.
از آنجا که احتمال تعامل هوموساپینسها یا انسانهای خردمند با گروههای خارج از خانواده آنان بیشتر بود، استخر ژنتیکی متنوعتری ایجاد کردند که مشکلات سلامتی را کاهش داد. به عنوان مثال، تنها در ۱۳ نفر از نئاندرتالهای السیدرون اسپانیا، ۱۷ ناهنجاری ژنتیکی شناسایی شد. چنین جهشهایی تقریبا در جمعیتهای بعدی گونه ما وجود نداشتند. البته جمعیت بیشتر هم افزایش شیوع بیماری را به دنبال دارد. نئاندرتالها معمولا نسبت به انسانهای امروزی عمر کوتاهتری داشتهاند، اما همین انزوای نسبی آنها را از بیماریهای عفونی محافظت میکرد؛ بیماریهایی که گاه کل جمعیت هوموساپینسها را از بین میبرد.
ما از ۱۰۰ هزار سال پیش، شبکههایی ایجاد کردیم که در آن، انواع جدیدی از سلاحها برای شکار و جواهرات مانند مهرههای صدفی دستبهدست و ایدهها بهطور گسترده به اشتراک گذاشته میشدند. تجمعهای فصلی وجود داشت و انسانهای خردمند برای اجرای مراسم و معاشرت دور هم جمع میشدند. مردم در گروههای مختلف دوستانی داشتند که وقتی کمبود غذا داشتند، به آنها وابسته بودند.
هوموساپینسها همچنین به تماس عاطفی بیشتر و انواع جدیدی از روابط خارج از دنیای اجتماعی انسانی خود نیاز داشتند. در دنیای جایگزینی که نئاندرتالها در آن رشد کردهاند، کمتر احتمال دارد انسانها از طریق اهلی کردن حیوانات روابط خود با آنها را تقویت کرده باشند.
اگر شرایط محیط زیستی در بسیاری از موارد کمبودهای ناگهانی زیاد مانند کاهش شدید گیاهان و جانوران ایجاد نمیکرد، ممکن بود همهچیز متفاوت باشد. شاید اگر این تغییرات اتفاقی نبودند، نئاندرتالها هم زنده میماندند.
مقایسه جمجمه انسان هوموساپینس و نئاندرتال
اشتراک منابع و ایدهها بین گروهها به مردم امکان داد تا با توزیع فناوریهای موثرتر و غذا دادن به یکدیگر در مواقع بروز بحران، کارامدتر زندگی کنند. این احتمالا یکی از دلایل اصلی رشد گونه ما هنگام تغییرات اقلیمی بود. آن هم در حالی که دیگر گونهها از بین میرفتند. هوموساپینسها با شرایط متغیر آبوهوایی و شرایط خطرناک سازگارتر بودند. این تا حدی به این دلیل است که گونه ما میتواند در مواقع بحران به شبکههای خود تکیه کند.
هوموساپینسها عموما مراقب بودند منابعی مانند گوزن یا ماهی را بیشازحد مصرف نکنند و احتمالا نسبت به گونههای انسانی قبلی، درباره چرخه زندگی خود آگاهتر بودند. به عنوان مثال در بریتیش کلمبیای کانادا، مردم هنگام ماهیگیری تنها قزلآلاهای نر را میگرفتند.
با وجود این، در برخی موارد، مشاهده این چرخههای زندگی دشوار است. در آخرین عصر یخبندان، حیواناتی مانند ماموتها که در سرزمینهای وسیع غیرقابل مشاهده برای گروههای انسانی پرسه میزدند، منقرض شدند. بیش از ۱۰۰ تصویر از ماموتها در روفینیاک فرانسه وجود دارد که مربوط به زمان ناپدید شدن این حیوانات غولآسا است و نشان میدهد مردم بابت از دست رفتن این موجودات سوگوار بودهاند. اما به احتمال زیاد، اگر ظهور هوموساپینسها رخ نمیداد، ماموتها زنده میماندند؛ چرا که نئاندرتالهای کمتر آنها را شکار میکردند.
نمودار رشد جمعیت کره زمین در ۱۲ هزار سال گذشته
علاقه ما به همراهی با یکدیگر و این حقیقت که گذراندن وقت با هم خلاقیت ما را تقویت میکند، عاملی کلیدی در ساخت گونه ما بود؛ اما بهایی داشت. هرچه بشر بیشتر فناوری را توسعه دهد، استفاده از آن بیشتر به سیاره زمین آسیب میرساند. کشاورزی مداوم خاک ما را از مواد مغذی خالی میکند، صید بیرویه دریاها را ویران میکند و گازهای گلخانهای حاصل تولید محصولاتی که اکنون به آنها متکی شدهایم، تغییرات اقلیمی شدیدی به وجود آوردهاند. بهرهبرداری بیشازحد اجتنابناپذیر نبود، اما گونه ما اولین گونهای بود که این کار را انجام داد.
ما میتوانیم امیدوار باشیم که با گذر زمان، شواهد آشکار تخریب جهان طبیعی نگرش و رویکرد ما را تغییر دهد. ما در طول تاریخ، هر زمان که نیاز داشتیم و لازم بود، بهسرعت تغییر کردیم. هیچ سیاره دیگری برای ما وجود ندارد؛ هرچند اگر نئاندرتالها به جای ما زنده مانده بودند، ما هرگز به سیاره دیگری نیاز پیدا نمیکردیم.
tags # انسان اولیه سایر اخبار (عکس) دختران ایرانی ۱۷۰۰۰۰ سال پیش این شکلی بودند! (عکس) جانور عجیبی که آنقدر رابطه جنسی برقرار میکند تا بمیرد! چگونه رابطه جنسی اجداد ما با نئاندرتالها آنها را منقرض کرد؟! کاربرد عجیب آلت تناسلی سنگی در بین انسانهای اولیهمنبع: زیسان
کلیدواژه: انسان اولیه هوموساپینس ها عنوان مثال نئاندرتال ها انسان ها هزار سال گونه ها گونه ما سال پیش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۵۵۹۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توصیههایی برای انتخاب رشته صحیح و اصولی
روح انسان با توجه به حقیقت «نَفَختُ فِیهِ مِن رُوحی» از خداوند تبارک و تعالی منشأ گرفته و فطرت الهی انسان ذاتاً کمالجو و عاشق وصل به بینهایت و قرب الهی است. میل به آموختن و یادگیری حتی از سنین کودکی، نشانهای از روحیه کمالطلبی انسان است. همانطور که او بزرگتر شده و در تلاش برای کسب آموختنیهاست، درهایی به روی ناشناختهها باز کرده و به اسرار عالم آگاهتر میشود. هر رشته تحصیلی همین خصوصیات را دارد و انسان با ورود به آن به حقایقی ناشناخته آگاهی پیدا میکند.
فرد این احساس و گرایش را در خود مییابد که میخواهد به راز و اسرار اشیا و حوادث اطراف خود آگاه شود. آثار این تمایل و احساس بهصورت محدود و ضعیف از لحظه پیدایش در او مشاهده میشود و بهتدریج که قوای ادراکی او رشد میکند، زمینهها و شرایط لازم برای تبلور آن فراهم میشود و آهسته آهسته آثار و نتایج آن نیز در زندگی او گسترش و تکامل مییابد.
عامل و منشأ اصلی پیدایش و تکامل فلسفه و علم بشری، حس کنجکاوی و حقیقتجویی او است. هر چند عوامل مختلف اجتماعی نیز در این امر تأثیر داشتهاند، ولی شالوده آن را حس کنجکاوی و علمدوستی انسان تشکیل میدهد. به عبارت دیگر، علمدوستی و حقیقتجویی حقیقت فطری بشر است و تفاوتهای کمی و کیفی در تعین و تحقق یافتن این گرایش فطری تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی قرار میگیرند.
بر اساس همین نیاز فطری، انسان باید با آگاهی و علم پا به دنیای رشد و علمآموزی و آموزش بگذارد. در سنین پایینتر و سالهای ابتدایی تحصیل معمولاً والدین در انتخاب راه نقش پررنگی دارند و مسیر زندگی کودکان در گرو تصمیمات آنان است. اندکی پس از آن و در زمانی که برای روشنتر شدن مسیر زندگی باید رشتهای را انتخاب کنند، برخی دانشآموزان بدون هیچ فکر و داشتن نقشه راهی، فقط درصدد ورود به دانشگاه هستند.
حتی از افرادی میخواهند بدون توجه به استعداد، علایق و... برای آنها انتخاب رشته کرده و به گونهای این رشتهها را کنار هم بچینند که با رتبه کسب شده بتوانند عنوان دانشجو را بدست بیاورند. آنها به این نکته توجه ندارند که این انتخاب، چهار سال از عمر آنها را معطوف به خود میکند و در زندگی و آیندهشان تأثیرگذار است. به همین دلیل است که برخی در دوره تحصیل انصراف میدهند، زیرا متوجه میشوند رشته انتخاب شده، با روحیات آنها سازگار نیست. برخی دیگر نیز با توجه به علایق و توانمندی خود انتخاب رشته کرده و براساس رتبهای که دارند، رشتهای را انتخاب میکنند.
اما خوب است در تمام این مراحل توجه داشه باشیم قرآن کریم و پیامبر اسلام(ص) همواره بر ضرورت علماندوزی و تحقیق و پژوهش تأکید کردهاند. همچنین معارف دینی، گنجینهای از معلومات ناب به ما میدهد که از برکت آن میتوانیم دنیا و آخرت خود را بسازیم.
قدم گذاشتن در مسیری که به یاری مطالعه، تحقیق، پژوهش، تلاش و توکل میتوان به شناخت خود و خداوند دست یافت حتماً یکی از بهترین ثمرات دینپژوهی و بازگشت به فطرت خداجوی انسان است. به یاد داشته باشیم مطالعه رشتههای حوزوی، الهیات و زیرمجموعه آنها تأثیر زیادی در جهانبینی فکری و حوزه عملکردی انسان در این زندگانی و فرصت محدود عمر دارد.
پسندیده است دانشجویان عزیز هنگام انتخاب رشته دانشگاهی به این نکات هم توجه داشته باشند و با علم و چشمی باز دست به انتخاب بزنند و این فرمایش رهبر معظم انقلاب را در نظر داشته باشند که «انتخاب رشته صحیح پایه پرورش استعداد است».
منبع: روزنامه قدس